(Jane Darwell (1879–1967
در فاصله سالهای 1913 و 1964 در 207 فیلم کوتاه و بلند و مجموعه تلویزیونی ایفای نقش کرد. نقطه اوج کارنامه او فرصت حضور در نقش چند تا از مادرهای نمونهای سینمای جان فورد. به یادماندنیترین بازی دارول حضور در فیلم خوشههای خشم (فورد، 1940) بود. حضوری که جایزه اسکار بهترین بازیگر زن نقش مکمل را از آن دارول کرد. به جز این، میتوان به آثار زیر هم در کارنامه دارول اشاره کرد: Design for Living (ارنست لوبیچ، 1933)، بر باد رفته (ویکتور فلمینگ، 1939)، در تمام طول شب (وینسنت شرمن، 1941)، حادثه اکس-باو (ویلیام ای. ولمن، 1943)، محبوبم کلمنتاین (فورد، 1946)، 3 پدرخوانده (فورد، 1948). در اواخر عمر بیشتر بر صفحه تلویزیون دیده شد. اما در آخرین سالهای زندگیاش در یک فیلم مهم دیگر ایفای نقش کرد: مری پاپینز (رابرت استیونسن، 1964). فیلمی که آخرین حضور سینمایی دارول به شمار میرفت.
(Thomas Mitchell (1892–1962
اولین حضور سینماییاش در سال 1923 و دومین حضورش در سال 1936 بود. اما از آن زمان به بازیگری بسیار پرکار تبدیل شد. به طوری که در فاصله سالهای 1936 و 1961 در 105 فیلم سینمایی و مجموعه تلویزیونی ایفای نقش کرد که بسیاری از این آثار در ذهن علاقهمندان سینما به خوبی ثبت شدهاند. پیش از هر چیز او را در قالب پدر اسکارلت اوهارا در بر باد رفته (ویکتور فلمینگ، 1939) به یاد میآوریم. اوج موفقیت میچل در سال 1939 بود. وقتی به جز بر باد رفته در گوژپشت نتردام (ویلیام دیترله)، فقط فرشتهها بال دارند (هوارد هاوکس)، آقای اسمیت به واشنگتن میرود (فرانک کاپرا) و دلیجان (جان فورد) بازی و برای این آخری جایزه اسکار بهترین بازیگر مرد مکمل را دریافت کرد. در کارنامه او فیلمهای زیر هم به چشم میخورند: طوفان (جان فورد، 1937) (که نامزدی اسکار بهترین بازیگر مرد نقش مکمل را برای میچل به همراه داشت)، سفر دور و دراز به خانه (فورد، 1940)، یاغی (هوارد هیوز، 1943)، این یک زندگی شگفتانگیز است (کاپرا، 1946)، رود نقرهای (رائول والش، 1948)، ماجرای نیمروز (فرد زینهمان، 1952)، وقتی شهر میخوابد (فریتز لانگ، 1956). آخرین فیلمش جیبی پر از معجزه (فرانک کاپرا، 1961) بود.
(Dan Hedaya (1940
کارش را به طور جدی از اواسط دهه 70 آغاز کرد. در ابتدا بیشتر در مجموعههای تلویزیونی ایفای نقش میکرد. اولین فیلم مهمش اعترافات حقیقی (اولو گروزبارد، 1981) با حضور رابرت دنیرو و رابرت دووال در نقشهای اصلی بود. در طول سه دهه بعد، در فیلمهای زیادی بازی کرد که چند تا از مهمترینهایش به شرح زیر هستند: گرسنگی (تونی اسکات، 1983)، BLOOD SIMPLE (جوئل کوئن، 1984)، کماندو (مارک ال. لستر، 1985)، مردان عاقل (برایان دیپالما، 1986)، ارتفاعات پاسیفیک (جان شلهزینگر، 1990)، ماوریک (ریچارد دانر، 1994)، مظنونین همیشگی (برایان سینگر، 1995)، نیکسن (الیور استون، 1995)، جاده مالهالند (دیوید لینچ، 2001).
(Pete Postlethwaite (1946–2011
این بازیگر انگلیسی با چهره منحصر به فردش در اواسط دهه هفتاد وارد عرصه بازیگری شد. مدتها در نقشهای مکمل و فرعی بازی میکرد و از جمله در آثاری چون هملت (فرانکو زفیرلی، 1990)، بیگانه 3 (دیوید فینچر، 1992) و آخرین بازمانده موهیکانها (مایکل مان، 1992) حضور یافت تا این که با بازی در نقش مکمل فیلم به نام پدر (جیم شریدان، 1993) به اوج شهرت رسید. پاستلتویت برای بازی در این فیلم نامزد جایزه اسکار بهترین بازیگر مرد نقش مکمل شد. دو سال بعد نقش کوبایاشی را در فیلم فراموشنشدنی مظنونین همیشگی (برایان سینگر، 1995) بر عهده داشت. دنیای گمشده: پارک ژوراسیک (استیون اسپیلبرگ، 1997)، آمیستاد (اسپیلبرگ، 1997)، تلقین (کریستوفر نولان، 2010) و تاون (بن افلک،2010) از معروفترین فیلمهایی هستند که پاسلتویت در آنها ایفای نقش کرد. پاستلتویت روز 2 ژانویه 2011 در 65 سالگی بر اثر سرطان پانکراس درگذشت.
(Luis Guzmán (1956
چهره منحصر به فردی دارد. اگر یک فیلم با بازی او دیده باشید، بعید است به این سادگیها بتوانید او را فراموش کنید. اولین فیلمش را در سال 1977 بازی کرد. اما از اواسط دهه 80 بود که به طور جدی وارد عرصه بازیگری شد. در چند تا از فیلمهای پل توماس اندرسن – شبهای بوگی (1997)، ماگنولیا (1999) و Punch-Drunk Love (2002) – بازی کرده است. به جز این، بازی در چندین و چند فیلم معروف دیگر را در کارنامه دارد. از جمله: باران سیاه (ریدلی اسکات، 1989)، راه کارلیتو (برایان دیپالما، 1993)، خارج از دید (استیون سودربرگ، 1998)، ترافیک (سودربرگ، 2000)، کنت مونت کریستو (کوین رینولدز، 2002) و ملت غذای سریع (ریچارد لینکلیتر، 2006).
(Stanley Tucci (1960
به نسبت باقی بازیگران این فهرست خیلی شناختهشدهتر و قدر دیدهتر است و نقشهای مهمتری را در دوران کاریاش ایفا کرده است. اما هیچگاه به بازیگر نقشهای اصلی تبدیل نشده است. هر چند کمتر کسی است که علاقهمند به سینما باشد و چهره او را به یاد نیاورد. با بازی در فیلم شرف خانواده پریتزی (جان هیوستن، 1985) بازیگری را آغاز کرد و در طول تقریباً سه دهه حضور مستمر در سینما، هم در فیلمهای مستقل و هم در آثار جریان اصلی بازی کرده است. برای بازی در فیلم استخوانهای دوستداشتنی (پیتر جکسون، 2009) نامزد جایزه اسکار بهترین بازیگر مرد نقش مکمل شده و به جز آن در آثاری چون بیلی باتگیت (رابرت بنتون، 1991)، پرونده پلیکان (آلن جی. پاکولا، 1993)، هری ساختارشکن (وودی آلن، 1997)، جادهای به سوی پردیشن (سام مندس، 2002)، زندگی و مرگ پیتر سلرز (استفن هاپکینز، 2004)، ترمینال (استیون اسپیلبرگ، 2004)، جولی و جولیا (نورا افرون، 2008)، Margin Call (جی. سی. چندور، 2011) و بازی بقا (گری راس، 2012) ایفای نقش کرده است. در تلویزیون بیشتر قدر دیده است. به طوری که دو جایزه امی و دو گلدنگلوب در کارنامه او به چشم میخورند. سابقه نوشتن فیلمنامه و کارگردانی چند فیلم را دارد که برای اولین فیلمش، شب بزرگ (1996) چندین جایزه دریافت کرد. از جمله جایزه بهترین فیلمنامه را از جشنواره فیلم ساندنس.
(John Ortiz (1968
اولین حضور سینماییاش در راه کارلیتو (برایان دیپالما، 1993) یکی از مهمترین و بهیادماندنیترین نقشآفرینیهای اورتیز هم بود. پس از آن اورتیز در فیلمهای مهم زیادی بازی کرده؛ اما همیشه به عنوان بازیگر نقشهای مکمل یا فرعی: آمیستاد (استیون اسپیلبرگ، 1997)، پیش از آن که شب فرا رسد (جولین اشنابل، 2000)، میامی وایس (مایکل مان، 2006)، گنگستر آمریکایی (ریدلی اسکات، 2007)، دشمنان مردم (مایکل مان، 2009) و Silver Linings Playbook (دیوید او. راسل، 2012). یکی از نقشآفرینیهای مهم اورتیز بازی در نقش مکمل فیلم جک به قایقسواری میرود (فیلیپ سیمور هافمن، 2010) بود که اورتیز را نامزد جایزه بهترین بازیگر مرد مکمل از Independent Spirit Awards کرد. او همچنین یکی از بازیگران اصلی مجموعه ناکام شانس (2011) بود که مایکل مان یکی از افراد اصلی تولید این سریال بود.