هزار نکته باریکتر ز مو اینجاست
هزار نکته باریکتر ز مو اینجاست

هزار نکته باریکتر ز مو اینجاست

عشق، و دیگر هیچ

نقد نمایش ”عروسی خان مظفر” نوشته و کار محمدحسین ناصربخت


رضا آشفته:"عروسی خان مظفر" نمایشی از بنیاد ایرانی است که از تلفیق دو شیوه روحوضی و خیمه شب بازی شکل گرفته است. محمدحسین ناصربخت یکی از کارگردانان و پژوهشگرانی است که سال ها در همین زمینه وقت صرف کرده و دقیقا در "عروسی خان مظفر" ماحصل این جست وجوگری را در صحنه آشکار می کند.

زیباست که می شود همچنان بر اساس شیوه های نمایش ایرانی کار کرد. واقعا این نکته ای است که تئاتر ما به آن کم توجه بوده و این خود نقیصه ای است که موجبات عقب ماندگی تئاتر ما را رقم زده است، زیرا پیکره تئاتر باید ایرانی باشد تا بتوان به گونه ای شاهد رشد و شکوفایی تئاتر باشیم.
طیاره و خان مظفر
همین که مردهای شهر متوجه نبودن برادر طیاره می شوند، هر یک به نوعی می خواهند خود را به این زن تنها برسانند و از او خواستگاری کنند. سیاه، میرزا، داروغه و مفتش از جمله خواستگارانند که همگی در چهار صندوق زندانی می شوند. در آخر هم با آمدن برادر طیاره، که شبیه دیو است، او زن خان مظفر، پسر ناصرالدین شاه، می شود.
بنابراین بستر نمایش در دوره قاجار است، که شکوه روحوضی و نمایش های ایرانی است و این خود بیانگر تاثیرپذیری نویسنده و کارگردان از این دوره است که نخواسته زمان و مکان را به امروز بیاورد.
تلفیق عروسکی و روحوضی
وقتی در آغاز وارد تالار سنگلج می شویم، متوجه پرده های سرخ آویز از سقف تا کف در صحنه خواهیم شد؛ مرشدی که با تنبکش در سمت چپ و گروه نوازندگانش (با آهنگسازی عبدالله آتشانی) در سمت راست صحنه نشسته اند که به نوعی بیانگر ویژگی های نمایش خیمه شب بازی است، با این تفاوت عمده که عروسک مبارک تبدیل به سیاه روحوضی شده است.
نمایش های عروسکی غیرآیینی نمایش هایی اند که خود عروسک را با صورت های نقاشی و لباس هایی از پارچه، کاغذ یا نقاشی شده نشان می دهند. در ایران به آن ها خیمه شب بازی یا شب بازی گفته اند، چون بازیگر در داخل خیمه ای پنهان می شد و عروسک ها را بازی می داد. این نمایش ها گاه دستکشی و گاه نخی بوده اند. (آقاعباسی، 1391، 198)
در اجرای "عروسی خان مظفر" دقایقی از اجرا اختصاص به خود خیمه شب بازی دارد و صحنه آمدن برادر طیاره، که یک دیو است و گیر افتادن سیاه و انداختنش در صندوق چهارم، در قاب خیمه، بازی می شود.
حالا می توان به پیشینه تاثیرپذیری روحوضی از خیمه شب بازی پرداخت:
از مهم ترین تقلیدها و نمایش های شاد ایرانی، نمایش تخت حوضی یا روحوضی است. به این نمایش ها، نمایش مطربی هم می گفتند. به دلیل محوری بودن نقش سیاه در این نمایش ها، به آن ها سیاه بازی هم می گویند. در خانه های ایرانی، که دور تا دور اتاق و وسط حیاط حوض داشتند، شب های جشن، روی حوض تخت می زدند و روی قالی نمایش اجرا می کردند که یادآور سکو در نمایش های ایرانی است. گروه های نمایشی به این ترتیب سیار بودند و رخت و وسایل و صندوق شادمانی داشتند. این جنبه از روحوضی، از نمایش خیمه شب بازی گرفته شده بود. نقش سیاه هم از نمایش عروسکی ایرانی، یعنی خیمه شب بازی و نوروزی خوانی هایی مثل حاجی فیروز و آتش افروز آمده بود که ریشه اش به قهرمانان بادپا، سوگ سیاوش و ایزد نباتی می رسد. گوشه مضحک تعزیه نیز از منابع این نمایش هاست. (عناصری، 1372، ب، 223).
بنابراین ناصربخت توانسته ما را در بهره مندی از فنون و شیوه های ایرانی هوشیار کند که در دراماتورژی نوین و پیشروی گستره چنین ابداعاتی پیش بینی شده که می تواند ما را با فرآیند نوین و نوآوری های خلاقه آشناتر کند.
چهارصندوق

”وقتی در آغاز وارد تالار سنگلج می¬شویم، متوجه پرده¬های سرخ آویز از سقف تا کف در صحنه خواهیم شد؛ مرشدی که با تنبکش در سمت چپ و گروه نوازندگانش (با آهنگسازی عبدالله آتشانی) در سمت راست صحنه نشسته¬اند که به نوعی بیانگر ویژگی های نمایش خیمه شب بازی است، با این تفاوت عمده که عروسک مبارک تبدیل به سیاه روحوضی شده است“
چهارصندوق یکی از تکنیک هایی است که در "عروسی خان مظفر" به کار گرفته شده است:
بازی چهار صندوق در اصل از جمله نمایش های عروسکی بود. چهار صندوق درست کرده بودند و چهار عروسک سیاه در آن ها جا داشت. هر یک نیز رنگی با خود داشتند، مثل رنگ های لاجوردی، آردی (سفید)، زرد (زردچوبه) و ... که با داستان های مختلفی از صندوق بیرون می آمدند و رنگ ها را به صورت مرشد یا ملادوغی یا ملانوری، که در صندوق را باز می کردند، می پاشیدند. این کار با مقدمه چینی مرشد و همراه با موسیقی و حرکات موزون صورت می گرفت. (تقیان، 1370، 137).
بعدها از این بازی، رقصی به وجود آوردند که به گفته بیضایی چهار رقاص را به چهار رنگ لباس قرمز، زرد، آبی و بنفش در چهار صندوق پنهان می کردند و چند صندوق کش آن ها را به محوطه رقص می آوردند و می گذاشتند و می رفتند. اندکی بعد در میان هیجان تماشاگران و به همراه موسیقی طنزآمیز، در صندوق ها یک یک باز می شد و رقاص ها تک تک بیرون می آمدند و چند گونه رقص می کردند که تا اواخر شب طول می کشید. چندی بعد این رقص با همین نام به تقلید راه پیدا کرد. سیاه، جای رقاص بنفش را گرفت و رنگی از تمسخر به آن بخشید که مشخصه تقلید بود. چهار مرد خصوصیات و رنگ و لهجه یکدیگر را مسخره می کردند. دعوایی در می گرفت و زرد برنده می شد و بعد آشتی بود و آخر کار همه با رقص و آواز به صندوق ها برمی گشتند. (بیضایی، 1379، 160).
دقیقا ناصربخت هم همانند توضیح بیضایی در اجرایش از چهارصندوق بهره مند شده است، با این تفاوت که بیشتر تاکیدش بر همان نحوه ارائه حرکات موزون است تا اینکه بخواهد مفهومی فراتر از پیش برندگی نمایش داشته باشد، چنانچه خود بهرام بیضایی در نمایشنامه چهارصندوقش از آن بهره مند شده است.
مئوبه حرکات موزون سیاه در نمایش سیاه بازی "مئو" می گویند. این حرکات موزون عجیب نوعی حرکات مکانیکی و در عین حال بسیار زیباست که به نظرم یادآور مرده ای است که دوباره زنده می شود. "حرکات موزون شادی این ها (حاجی فیروز و عمو نوروز و آتش افروز و بعدها سیاه نمایش های ایرانی) به خاطر باران آوری است. این جادویی باران آورنده بودند که بعدها تغییر کردند" (بهار، 1376، 265).
در واقع نیاز است که سیاه بر انواع حرکات موزونش آگاه باشد و انجام آن تنوع، هماهنگی و زیبایی¬شناسی خاصی به اجرا می-بخشد. متاسفانه سیاه های امروز کمتر بر حرکاتشان آگاهی و تسلط دارند و البته در اجرای "عروسی خان مظفر" سیاه چندباری موفق به اجرای مئو شد، هرچند او هم از انواع حرکات موزون موجود بهره مند نیست.
انتقاد
انتقاد یکی از ارکان طنز و نمایش کمدی است و روحوضی و خیمه شب بازی نیز از این قاعده مستثنا نیست. بنابراین با توجه بیشتر ناصربخت بر ارائه شکل درست و تلفیق این دو گونه ایرانی، تا حد زیادی از بیان نقد، زبان، لحن تند و گزنده پرهیز شده است. در بخش بداهه پردازی، سیاه نمایش "عروسی خان مظفر"، فقط اشاره ای به سبد کالای دریافتی می کند که متلک می پراند به خانم هایی که آرام دست می زنند. اما همین اندک نمی تواند بیانگر یک نمایش روحوضی کامل باشد و باید به بیان نقد اوضاع همچون قبل اهمیت قائل شد.
با این حال هنرمندان سیاه بازی هم بودند که مضمون اصلی و انتقادی سیاه بازی را، که بسیار کمرنگ شده بود، حفظ کردند. مصطفی عرب زاده در گفت و گو با خسرو شهریاری می گوید:" کار ما مثل معلمی است که درس می دهد. ما باید کاری کنیم که پیام ما را مردم بگیرند. سیاه مظهر مبارزه با ظلم و ظالم است و معترض به هر چه ناروایی و بی عدالتی است. البته همه اش با زبان مخصوص به خودش و یا اعتراض های مخصوص به خودش یعنی شکل طنز... (شهریاری، 1377، 103).

 منابع:
آقاعباسی، یدالله. (1391): دانشنامه نمایش ایرانی، تهران، نشر قطره.
بهار، مهرداد. (1376): پژوهشی در اساطیر ایران، تهران، آگه، چاپ دوم.
بیضایی، بهرام. (1379): نمایش در ایران، تهران، روشنگران و مطالعات زنان.
تقیان، لاله. (1370): کتابشناسی تئاتر، تهران، انتشارات نمایش.
شهریاری، خسرو. (1377): افسانه شب زنده داران، در گفت و گو با حسین یوسفی و... تهران، کاوشگر.
عناصری، جابر. (1366): درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، تهران، جهاد دانشگاهی.


نقاشی مینیاتور چیست؟ مینیاتوریست کیست؟



شده است تا به حال به یک تابلوی مینیاتور (نگارگری) نگاه کنید و آن قدر غرق در آن شوید که احساس کنید از عالم واقعی خارج شده اید و پا به دنیای دیگری گذاشته اید؟ آن چیزی که به خاطر جزئیات زیادش به اسم تابلوی نگارگری می تواند بیننده را وارد دنیای دیگری کند فردی به نام مینیاتوریست (نگارگر) خلق کرده است. ممکن است با خودتان فکر کنید که نگارگر شدن کار سخت و پر هزینه ای است اما وقتی با یک نگارگر روبه رو می شوید می بینید چیزی که باعث نگارگر شدن او شده پشتکار و علاقه اش بوده است.

 

 

● مینیاتور چیست؟ مینیاتوریست کیست؟

 

نگارگری یعنی نقاشی اصیل ایرانی. ما ایران را با نگارگری می شناسیم نگارگری ما برگرفته از هنر شرقی است. چینی ها چیزهایی را در نقاشی از ما گرفته اند و ما ایرانی ها هم چیز هایی را از آنان اقتباس کرده ایم. زمانی که نقاشی در ایران رایج شد چون کشیدن چیزی عین واقعیت، توهین به خلقت بود، با الهام از طبیعت و تلفیق آن با فکرشان به ایجاد اثر پرداختند که در نتیجه نگارگری که نقاشی ویژه ایرانیان باشد به وجود آمد و به همین دلیل است که در نگارگری اغراق و مبالغه زیاد دیده می شود. استفاده نکردن از پرسپکتیو در مینیاتور و هم چنین استفاده نکردن از رنگ های ترکیبی از خصوصیات نگارگری است، البته استاد «محمود فرشچیان» این قانون را به هم زده و یک نقاشی ایرانی را به وجود آورده که در آن رنگ ها ترکیبی هستند و در آن پرسپکتیو و آناتومی را می توان دید. به کسی که این کار را انجام می دهد هم نگارگر می گویند.

 

● مشق مینیاتوری

آن چیزی که یک نگارگر قدیمی کار به عنوان نگارگری کار می کند با آن چیزی که در حال حاضر در ۹۰ درصد آموزشگاه ها آموزش می دهند خیلی فرق دارد. برای یادگیری نگارگری قدیم استاد به شاگرد مشق هایی می گوید، به این صورت که آثار نگارگری قدیم را با ذغال و خودکار و مداد بکشند. اسکیس سریع بزنند. یعنی یک اثر نگارگری قدیمی هنوز سر مشق یک نگارگر جدید است. مثل خوشنویسی است مثلا کسی که می خواهد نستعلیق یاد بگیرد از او انتظار ندارند کاری جدید ارائه دهد و باید از روی آثار اساتید قدیمی مشق بنویسد. نگارگری قدیم هم مشق دارد. مشق آن نگاه کردن به آثار قدیم است. پس تا این جا فهمیدیم از کارهای اولیه ای که برای نگارگر شدن باید انجام داد مشق کردن از روی آثار نگارگری قدیمی است. البته خیلی ها هستند که این کار را دوست ندارند و نمی پسندند و به سبک نگارگری جدید رو می آورند.

 

 

● آموزش مینیاتور

 

در دانشگا ه ها بسته به این که مدیر گروه دانشگاه چه استادی را انتخاب کرده باشد یکی از دو سبک جدید یا قدیم آموزش داده می شود که دانشجو بسته به علاقه خود می تواند یکی از این دو را دنبال کند و ادامه دهد و در آن حرفه ای شود. حتی گاهی دیده می شود در یک دانشگاه دو استاد وجود دارند که یکی سبک قدیم را آموزش می دهد و دیگری سبک جدید را.

 

● برای مینیاتوریست شدن

به یک آموزشکده آزاد که در آن نگارگری آموزش می دهند مراجعه کنید. دیگر این که در یکی از رشته های هنر مثل فرش یا هنر های سنتی و... تحصیل کنید و اگر از چند واحد نگارگری که باید بگذرانید خوش تان آمد خودتان پیگیر شوید و یک نگارگر شوید. روش دیگری که وجود دارد این است که برای تحصیل، دانشگاه علمی کاربردی را انتخاب کنید و مستقیم به تحصیل در رشته ای با عنوان نگارگری بپردازید. البته بعضی ها هم فوق دیپلم خود را در رشته نقاشی می گیرند و تحصیلات تکمیلی خود را در رشته نگارگری که یکی از گرایش های این رشته است ادامه می دهند، یا اگر خیلی عشق نگارگری هستید می توانید از همان دبیرستان رشته نقاشی را انتخاب کنید و چند واحد نگارگری را در آن بگذرانید.

 

 

● تولید یک اثر مینیاتوری

 

برای کشیدن یک اثر نگارگری بسته به این که مهارت و سرعت نگارگر و حجم کار چه قدر باشد از یک روز تا چندین ماه زمان لازم است، ممکن است شما برای کشیدن اولین اثرتان ۷ ماه زمان لازم داشته باشید اما اگر قرار باشد همان کار را چند سالی بعد از نگارگر شدن تان انجام دهید کمتر از یکی دو ماه طول بکشد. البته این بازه های زمانی بستگی به حجم کار هم دارد؛ مثلا تابلویی که یک شخصیت دارد، سریع تر از تابلویی با همان ابعاد و تعداد ۲۰ یا ۳۰ شخصیت تمام می شود.

 

● زمان و لوازم مینیاتوریست شدن

مدت زمانی که لازم است تا یک فرد نگارگر شود کاملا بستگی به خودش دارد. که چه قدر استعداد و علاقه دارد. ناگفته نماند این کار اصلا پرخرج نیست و نیاز به ابزارآلات خاصی هم ندارد. چیزی که برای نگارگر شدن خیلی لازم است، تمرین و پشتکار است. چیزی که برای شروع کار لازم است چند تا کاغذ A۴ و یک مداد و یک پاک کن است! برای انجام یک کار حرفه ای هم یک جعبه آبرنگ به این فهرست اضافه می شود که مدت ها به کارتان می آید. ممکن است شما فقط هفته ای یک روز در کلاس درس نگارگری حاضر شوید اما تا جلسه بعدی کلاس تمرین و تمرین و تمرین را نباید فراموش کنید. چرا که همین تمرین ها می تواند به اندازه ماه ها حضور در کلاس به یادگیری و تسلط شما کمک کند.

 

 

● سبک های مینیاتور

 

نگارگری خودش دو دسته است؛ یکی نگارگری جدید و دیگری نگارگری قدیم. نگارگری قدیم همان نقاشی قدیم ایرانی است. یعنی اگر شما بخواهید در اینترنت جست وجویی انجام دهید و از کلید واژه نقاشی قدیم ایران استفاده کنید همان نگارگری می آید. در واقع نقاشی قدیم ایران را با نگارگری اش می شناسند. ولی نگارگری الان؛ با آن چیزی که نگارگری قدیم بوده است خیلی فرق دارد. از دید قدیمی کارها دیگر به این نگارگری نمی گویند، بلکه به آن سبکی از نقاشی گفته می شود. چون هیچ ربطی به نگارگری که قدیمی کارها کار می کردند ندارد. مثلا سبک استاد «فرشچیان» و «آقامیری» یک سبکی از نقاشی ایران است، البته این ها به همان اسم نگارگر شناخته می شوند. در هر کدام از این سبک های قدیم و جدید باز سبک های مختلفی وجود دارد. مثلا در سبک قدیم سبک هایی مثل «مکتب اصفهان»، «مکتب شیراز»، «مکتب تیموری» و در سبک های جدید سبک هایی مانند «سبک فرشچیان»، «سبک آقامیری» و... وجود دارد.

 

● بزرگان مینیاتور

«رضا عباسی» که مربوط به دوره صفوی است. «سلطان محمد» و «میرزا علی» جزو نگارگر های تراز اول قدیم هستند. «محمود فرشچیان» و «محمدباقر آقامیری» هم جزو بزرگان عرصه نگارگری جدید هستند. ناگفته نماند شما برای این که تبدیل به یک نگارگر مشهور شوید می توانید آثار نفیس تان را بدون چشم داشت به موزه ها و سران کشور ها هدیه بدهید!

 

 

● جایی برای مینیاتورها

 

آثار نگارگری در جاهای مختلفی نگهداری می شود. مثلا تابلوی معروف «عصر عاشورا»ی استاد فرشچیان در موزه آستان قدس رضوی نگهداری می شود. بقیه آثار نگارگری استاد فرشچیان در موزه کاخ سعد آباد تهران نگهداری می شود. معمولا در هر موزه ای یک تا چند اثر نگارگری وجود دارد. بقیه آثار نگارگری را می توانید در دوسالانه نگارگری ببینید که در موزه هنر های معاصر تهران برگزار می شود و هر دو سال یک بار اساتید این حوزه آثار خود را به نمایش و رقابت می گذارند.

 

● درآمد مینیاتوریست ها

بهترین و در واقع تنها راه درآمد برای یک نگارگر این است که یک آموزشگاه تاسیس کند و در آن به سایر هنرجوها نگارگری آموزش دهد و برای این آموزش ها از هنرجو شهریه دریافت کند. در غیر این صورت با فروش آثار نگارگری نمی شود امرار معاش کرد.

 

 

● مشتری آثار مینیاتوری

 

معمولا مجموعه دارانی مشتری این آثار هستند که در کشور های دیگر مجموعه نگارگری دارند. این آثار معمولا از طریق واسطه ها به فروش می رسد و به دست این مجموعه داران _که در کشور هایی مثل دبی و ترکیه که به آثار قدیمی ایرانی علاقه مند هستند_ می رسد. قیمت تابلوها بسته به میزان شهرت نگارنده اندازه های متفاوتی دارد.

 

● موقعیت اجتماعی مینیاتوریست

یک نگارگر معمولا در جامعه مورد توجه و جایگاه خاص قرار نمی گیرد. مگر در شرایطی که در این رشته در دانشگاهی استاد باشد که در این صورت هم این جایگاه به خاطر استاد دانشگاه بودنش است نه نگارگر بودن!

 

 

● هزینه ای برای خلق مینیاتور

 

بستگی به ابزاری دارد که می خواهید استفاده کنید. مثلا شما می توانید از یک قلم موی «ره آورد» یا از یک قلم موی «دست ساز» که از موی گربه ساخته شده استفاده کنید. که قیمت این ها با هم خیلی تفاوت دارد. مثلا شما با صرف ۲۰۰ یا ۳۰۰ هزار تومان برای مواد اولیه (که در کشیدن آن از طلا هم استفاده شده)، تابلویی به قیمت ۳ میلیون تومان را آماده کنید یا یک تابلوی ۱۰۰ هزار تومانی که شاید فقط ۳ هزارتومان مواد اولیه در آن به کار رفته باشد.

 

● فروش اثر مینیاتوری

می توانید در بازار خرید و فروش نگارگری برای خودتان جایی پیدا کنید و خودتان مستقیم جنس را به مشتری برسانید. مثلا هر چند وقت یک بار سری به یکی از کشور های اطراف که به این آثار علاقه مند هستند بزنید. پیدا کردن جایگاه برای فروش آثار می تواند در میزان درآمد زایی نگارگر موثر باشد. البته می توانید هم آثارتان را به یک فروشنده آثار هنری بسپارید و چند ماهی منتظر بمانید تا مشتری اش پیدا شود و به فروش برسد. یا این که به کم قانع باشید و همه آثارتان را به «منوچهری» تهران ببرید و یک جا بفروشید و پولش را نقد دریافت کنید.

 

 

● حرف آخر

 

حواس تان باشد اگر عشق به نگارگری دارید وارد این رشته شوید و به چشم شغل به آن نگاه نکنید. کسی می تواند از این کار لذت ببرد که دغدغه فروش آثارش را برای کسب درآمد نداشته باشد. اصطلاحا کار نان درآوری نیست. مگر این که تصمیم بگیرید پا روی روحیه هنری تان بگذارید و گنجشک را جای قناری در آن رنگ و اقدام به تولید انبوه و کل فروشی کنید که این شیوه چندان با روحیه یک هنرمند سازگاری ندارد.

 

 

تاریخ هنر نقاشی در ایران(از ابتدا تا دوره قهوه خانه



تاریخ هنر نقاشی در ایران(از ابتدا تا دوره قهوه خانه)نقاشیهایی از دوران اشکانیان، نقاشی های معدودی بر روی دیوار، که بیشتر آنها از قسمتهای شمالی رودخانه فرات بدست آمده، کشف شده است. یکی از این نقاشیها منظره یک شکار را نشان میدهد. وضعیت سوارها و حیوانات و سبک بکار رفته در این نقاشی ما را بیاد منیاتورهای ایرانی می اندازد.
در نقاشیهای دوران هخامنشی، نقاشی از روی چهره بر سایر نقاشی های دیگر تقدم داشت. تناسب و زیبایی رنگها از این دوران، بسیار جالب توجه است. نقاشی ها بدون سایه و با همدیگر هماهنگی دارند. در بعضی از موارد، سطوح سیاه پر رنگ را محدود کرده اند.
مانی، (پیامبر و نقاش ایرانی)، که در قرن سوم زندگی میکرد، یک نقاش با تجربه و ماهر بود. نقاشی های او یکی از معجزاتش بود.
نقاشی (Torfan) که در صحرای گال استان ترکستان در چین بدست آمد، مربوط است بسال ۸۴۰ تا ۸۶۰ بعد از میلاد. 
این نقاشی های دیوارنما مناظر و تصاویر ایرانی را نمایش میدهند. همچنین تصاویر شاخه های درختی در این نقاشی ها وجود دارند. باستانی ترین نقاشی های دوران اسلامی، که بسیار کمیاب است، در نیمه نخست قرن سیزدهم به وجود آمده بودند. مینیاتورهای ایرانی (طرح های خوب و کوچک) بعد از سقوط بغداد در سال ۱۲۸۵ میلادی بوجود آمدند. از آغاز قرن چهاردهم کتابهای خطی بوسیله نقاشی از صحنه های جنگ و شکار تزئین شدند.
چین از قرن هفتم به بعد به عنوان یک مرکز هنری، مهمترین انگیزه برای هنر نقاشی در ایران بود. از آن به بعد یک رابطه بین نقاشان بودائی چینی و نقاشان ایرانی بوجود آمده است.
از لحاظ تاریخی، مهمترین تکامل در هنر ایرانی، تقبل طرحهای چینی بوده است که با رنگ آمیزی که ادراک ویژه هنرمندان ایرانی است مخلوط شده بود. زیبایی و مهارت خارق العاده نقاشان ایرانی واقعاً خارج از توصیف است. در قرن اول اسلامی، هنرمندان ایرانی زینت دادن به کتابها را شروع کردند. 
کتابها با سرآغاز و حاشیه های زیبا رنگ آمیزی و تزئین شده بود. این طرحها و روشها از یک نسل به نسل دیگر با همان روش و اصلوب منتقل می شد، که معروف است به "هنر روشن سازی". هنر روشن سازی و زیبا کردن کتابها در زمان سلجوقیان و مغول و تیموریان پیشرفت زیادی کرد. شهرت نقاشی های دوران اسلامی شهرت خود را از مدرسه بغداد داشت. 
مینیاتورهای مدرسه بغداد، کلاً سبک و روشهای نقاشی های معمولی پیش از دوره اسلامی را گم کرده است. این نقاشی های اولیه و بدعت کارانه فشار هنری لازم را ندارند. مینیاتورهای مدرسه بغداد اصلاً متناسب نیستند. 
تصاویر نژاد سامی را نشان میدهد؛ و رنگ روشن استفاده شده در آن نقاشی را. هنرمندان مدرسه بغداد پس از سالها رکود مشتاق بودند که آیین تازه ای را بوجود آورده و ابتکار کنند. نگاه های مخصوص این مدرسه، در طرح حیوانات و با تصاویر شرح دادن داستانها است. 
اگر چه مدرسه بغداد، هنر پیش از دوره اسلامی را تا حدی در نظر گرفته بود، که بسیار سطحی و بدوی بود، در همان دوره هنر مینیاتور ایرانی در تمام قلمرو اسلامی از آسیای دور تا آفریقا و اروپا پخش شده بود.
از میان کتابهای مصور به سبک بغداد میتوان به کتاب "کلیله و دمنه" اشاره کرد. تصاویر نامتناسب و بزرگتر از حد معمول رنگ شده است؛ و فقط رنگهای معدودی در این نقاشیها بکار رفته است.
بیشتر کتابهای خطی قرن سیزدهم، افسانه ها و داستانها، با تصاویری از حیوانات و سبزیجات تزئین شده است. یکی از قدیمی ترین کتابهای کوچک طراحی شده ایرانی بنام "مناف الحیوان" در سال ۱۲۹۹ میلادی بوجود آمده است. این کتاب مشخصات حیوانات را شرح میدهد. در این کتاب تاریخ طبیعی با افسانه در هم آمیخته شده است.
موضوعات این کتاب که تصاویر بسیاری دارد، برای آشنایی با هنر نقاشی ایرانی بسیار مهم است. رنگها روشن تر و از روش مدرسه بغداد که روشی قدیمی بود جلوتر است. 
پس از هجوم مغولان، یک مدرسه جدید در ایران به نظر میرسید. این مدرسه تحت تأثیر از هنر چینی و سبک مغول بود. این نقاشی ها همه خشک و بی حرکت و خالص و یکسان، مانند سبک چینی است.
بعد از حمله مغول به ایران، آنها تحت تأثیر از هنر ایرانی، نقاشان و هنرمندان را تشویق کردند. در میان نقاشی های هنرمندان ایرانی میتوان سبک مغول هم مشاهده کرد، لطافت ها، ترکیبات آرایشی، و خطوط کوتاه خوب که میتوان آنها را بشمار آورد. نقاشی های ایرانی بصورت خطی و نه ابعادی می باشد. هنرمندان در این زمینه از خود یک خلاقیت و اصالت نشان داده اند. 
هنرمندان مغول دادگاه سلطنتی نه فقط به تکنیک بلکه به موضوعات ایرانی هم احترام گذاشتند. یک بخش از کارشان شرح دادن به آثار ادبی ایران مانند شاهنامه فردوسی بود. میان موضوعات مختلف بیشترین علاقه آنها به تصویریسم (کتابهای با تصاویر زیاد) بود. 
بر خلاف مدارس مغول و بغداد بیشترین کارها از مدرسه هرات بجا مانده است. مؤسس این سبک نقاشی مدرسه هرات بود؛ که از نیاکان تیموریان بودند و این مدرسه را بخاطر محل تأسیس آن مدرسه هراتی نامیدند.
متخصاص هنر نقاشی بر این باورند، که نقاشی در ایران در دوران تیموری به اوج خود رسیده بود. در طول این دوره استادان برجسته ای، همچون کمال الدین بهزاد، یک متد جدید را به نقاشی ایران عرضه کرد. در این دوره (تیموریان) که از سال ۱۳۷۰ تا ۱۴۰۵ میلادی به طول انجامید؛ هنر نقاشی و کوچک سازی به بالاترین درجه کمال رسیده و بسیاری از نقاشان مشهور عمرشان را بر سر اینکار گذاشته اند. 
دو کتاب با ارزش از زمان بایسغر باقی مانده است؛ یکی کتاب "کلیله و دمنه" و دیگری کتاب "شاهنامه". هنر کوچک ایرانی در کتاب شاهنامه که در سال ۱۴۴۴ میلادی در شیراز رنگ آمیزی شده است، بخوبی مشخص است.
یکی از این طرح ها نشان دادن یک منظره زیبا از یک دادگاه ایرانی است که به سبک چینی رنگ آمیزی شده است. کاشی های سفید و آبی ایرانی همراه با فرشهای زیبای ایرانی بصورت هندسی نقش شده است. در یکی از کتابهای دستنویس "خمسه نظامی گنجوی"، سیزده مینیاتور زیبا بوسیله "میرک" کشیده شده است. 
ساختگی بودن، حساسیت، و هنر نقاشی های بغداد از طرحهای کشیده شده در کتاب "خمسه نظامی" کاملا مشهود است. این قطعه با ارزش و فوق العاده هم اکنون در موزه بریتانیا قرار دارد. در این قسمت از معماران و مهندسان مشغول ساختمان سازی هستند. این نقاشی در سال ۱۴۹۴ میلادی در هرات نقاشی شده است. 
بهزاد، بهترین استاد سبک مدرسه هراتی، این هنر را بسیار بسط داد. او سبک را اختراع کرد که قبل از او هرگز استفاده نشده بود. 
یکی از برجسته ترین کارها کتاب شاهنامه فردوسی است که در کتابخانه گلستان ایران قرار دارد. این شاهنامه در زمان سلطان بایسغر که یکی از شاهزادگان تیموری بود؛ به سبک مدرسه هراتی نقاشی شده است. 
نقاشی های این کتاب از نگاه رنگ آمیزی و تناسب ترکیب دهنده تصاویر، در بالاترین حد زیبایی و استحکام قرار دارد. 
در دوران صفویه مرکزیت هنر به شهر تبریز آمد. و برخی از هنرمندان هم در شهر قزوین ماندگار شدند. اما اصل سبک نقاشی صفویه در شهر اصفهان بوجود آمد. 
مینیاتورهای ایرانی، در دوره صفویه در شهر اصفهان، از سبک چینی جدا شده و قدم در راهی جدید نهاد. این نقاشان بعدها به سبک طبیعی متمایل شدند. رضا عباسی مؤسس سبک "مدرسه نقاشی صفوی" بود. در نقاشی های دوران صفوی دگرگونی بسیار عالی در نقاشی ایرانی رخ داد.
طرحهای این دوره یکی از بهترین و زیبا ترین و با سلیقه ترین طرحهای نقاشان ایرانی است که نشان دهنده ذوق نقاشان ایرانی است. مینیاتورهای خلق شده در این دوره(مدرسه صفوی)، هیچکدام منحصراً با هدف مزین کردن کتابها کشیده نشده اند. سبک صفوی بسیار بهتر و ملایم تر از سبک مدرسه تیموریان (هراتی) و مخصوصاً سبک مغولی است. 
در نقاشی نقاشان دوران صفوی آشکار شدن تخصص آنها در این رشته بوضوح مشخص است. بهترین معرف از این دوره نقاشی های هستند که در عمارت چهل ستون و عالی قاپو کشیده شده است. 
در نقاشی های صفوی، موضوع اصلی شکوه و زیبایی این دوره است. موضوعات نقاشی ها بیشتر حول محور بارگاه سلاطین، اشراف زادگان، کاخ های زیبا، مناظر زیبا و صحنه هایی از جنگ ها است. 
در این نقاشی ها انسانها با لباسهای پرخرج نخ کشی، صورتهایی زیبا و مجسمه های ظریف رنگین به طور پر هیجان روشن به تصویر کشیده شده است. هنر نقاشی در طول دوران صفوی هم زیاد و هم دارای کیفیت بهتر شد. در این نقاشی ها آزادی بیشتر و مهارت و دقت بیشتر مشهود است. 
هنرمندان بیشتر به اصول کلی پرداخته و از جزئیات غیر ضروری اجتناب، که در شیوه هراتی و تبریزی بکار رفته بود، خودداری کردند. صافی خطوط، بیان زود احساسات و متراکم شدن موضوعات از مشخصات سبک نقاشی صفوی است. از آنجاییکه در اواخر دوران صفوی، از لحاظ جنبه فکری اختلافات جزئی در رنگ آمیزی بوجود آورد، میتوان به ظهور سبک اروپایی در این نقاشی ها پی برد. 
نقاشی های دوران قاجاریه (قرن شانزدهم میلادی) یک ترکیبی از سبک هنرهای اروپایی کلاسیک و سبک و تکنیک مینیاتورهای دوران صوفی است.
در این دوران "محمد غفاری (کمال الملک)" سبک کلاسیک اروپایی را در ایران رواج داد. در این دوران سبکی از نقاشی بوجود آمد که بنام "قهوه خانه" شناخته شد. این نوع نقاشی یک پدیده جدید در تاریخ هنر ایرانی است. سبک "قهوه خانه" عامه پسند و مذهبی است. موضوعات این سبک بیشتر تصاویر پیامبران و امامان، شعائر مذهبی، جنگها و نام آوران ملی بودند.
"قهوه خانه ها" رفته رفته جای خود را در بین مردم معمولی باز نمودند. در این مکان داستان سرایان و نقالان داستانهای حماسی و مذهبی را برای مردم بازگو میکردند. هنرمندان همان داستانها را بر روی دیوارهای این "قهوه خانه ها" نقاشی کرده بودند. قبلا در گذشته که پادشاهان و اشراف زادگان نقاشان را پشتیبانی میکردند؛ اما اینبار هنرمندان به درخواست مردم عادی آن مناظر را بر روی دیوارها میکشیدند و به این کار علاقمند بودند.
در بیشتر این قهوه خانه ها این مناظر که بیشتر به درخواست عمومی بود رنگ آمیزی شده بود. زیباترین مثالها در موزه اصلی تهران و همینطور در بعضی از موزه های خصوصی داخل و خارج از کشور نگهداری میشود. نقاشی های ایرانی، یک نوع ملاحت را که بی شباهت به هر چیز دیگر است به تماشاگر عرضه میکند.
آنها یک ارتباط بیکران با داستانهای حماسی نگه داشته اند. نقاشی ایرانی، بعنوان یکی از بزرگترین سبکهای نقاشی در آسیا مطرح است. آسمان های روشن (آبی)، زیبایی شگفت انگیز شکوفه ها و در میان آنها انسانهایی که دوست میدارند و انسانهایی که تنفر دارند، خوشگذران و افسرده، به موضوعات مختلف نقاشان ایرانی شکل میدهند.